جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۳

سایه سنگین «جریانِ تحریف» در عرصه تولیدات «سینمای مستند»؛

انتخاب و جایابی «محاکمه آزادی» در بخش «جایزه شهید آوینی»؛ مصداقی هر چند کوچک از برای شناخت مدل رفتار «شبکه نفوذ فرهنگی» در عرصه «سینمای مستند»!

دومین روز جشنواره سینما حقیقت 1404

سینماپرس: بخش عمده‌ای از رکود و سردی حاکم بر  نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» متاثر از تولیدات کم رمق و ضعیفی است که در این دوره عرضه شده و در بخش‌های مختلف این جشنواره جایابی شده‌اند.

بی‌تردید بخش عمده‌ای از رکود و سردی حاکم بر نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» متاثر از تولیدات کم رمق و ضعیفی است که در این دوره عرضه شده و در بخش‌های مختلف این جشنواره جایابی شده‌اند. تولیداتی بعضا آنچنان الکن و کم مایه که نه تنها ارزش نقد نوشتن را ندارند؛ بلکه حتی حداقل رغبتی برای استقبال مخاطبان و حضور ایشان در سالن‌های نمایش را ایجاد نمی‌کند.

البته این آفت فراگیر در تمامی بخش‌های مختلف این دوره از «سینما حقیقت» با ظهور چند پدیده تاسف برانگیز ویژه همراه شده است. پدیده‌هایی که در این میان بیش از هر چیز تمرکز «شبکه نفوذ فرهنگی» برای محیاسازی حضور موثر و قدرتمند «جریان تحریف» در عرصه مستندسازی کشور را هشدار می‌دهد. هشداری که در طی ادوار گذشته از «جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» نیز اگر چه با مصادیق متعدد و قابل ذکری همراه بود؛ اما در این دوره و با حضور اثری مجعولی با عنوان «محاکمه آزادی» و جایابی آن به عنوان یکی از آثار منتخب و به نمایش گذاشته شده در بخش «جایزه شهید آوینی» یک اتفاق مهم و بی‌سابقه را در فرایند برگزاری «سینما حقیقت» رقم زده است.

«محاکمه آزادی» مصداقی واضح از برای تعریف یک اثر مستند و همسو با اهداف «جریان تحریف» است. اثری که از ابتدا بنای خود را بر قدیس سازی از شخصیت خاکستری «مهندس مهدی بازرگان» گذاشته است. شخصیتی سکولار و غرب زده و در عین حال متدین و نماز شب‌خوان! شخصیتی با ابهامات تاریخی فراوان که در «محاکمه آزادی» نه تنها به آن اشاره نمی‌شود، بلکه با استفاده از شگردهای مستندسازی و تمسک به روش پرش‌های تاریخی اساسا آن مقاطع از تاریخ یا حذف و یا به گونه‌ای دیگری جلوه داده می‌شود. اثری که با فاکتور گرفتن کامل از نقش روحانیت در مسیر بیداری ملت ایران و حتی به مصادره بیداری ملی و اسلامی صورت گرفته در پس وقایع ۷ اسفند ۱۳۴۱ و عاشورای سال ۱۳۴۲ و ... به نفع «نهضت آزادی» و «جبهه ملی» می‌پردازد و در این مسیر، با نوعی حقد و کینه حتی از آوردن کوچکترین نامی از «امام خمینی رحمت الله علیه» اجتناب می‌ورزد و در بیانیه خوانی‌های خود به صراحت «نظام ولایت فقیه» را هم وزن «نظام پادشاهی» خوانده و به حقنه تفکر «امانسیم اسلامی» در عمق جان مخاطبان خود می‌پردازد.

البته تلاش اصلی «محاکمه آزادی» در قدیس سازی از شخصیت خاکستری «مهندس مهدی بازرگان» معطوف حقنه تفکر «امانسیم اسلامی» نمی‌شود و یکی از کارکردهای مهم این اثر را می‌توان در اسطوره تراشی از برای «دکتر محمد مصدق» قلمداد نمود. اثری که با چشم پوشی از رفتارهای متناقض این شخصیت، از هر فرصتی برای اسطوره‌تراشی از «دکتر محمد مصدق» استفاده نموده و تلاش می‌کند تا این شخصیت مرموز را به عنوان اسطوره‌ای غیر قابل تکرار در تاریخ ایران به تصویر بکشد و در مسیر این هدف «بازرگان قدیس سازی شده» را مُرید او معرفی ساخته و به عنوان یک «مصدقی» تمام عیار نشان می‌دهد. مریدی که در هر مقطعی از تاریخ، فعالیت خود را با مُراد خویش در میان گذاشته و از ایشان برای اقدامات خود کسب تکلیف می‌نماید. همان «محمد مصدق» که فرمایشات صریح «امام خمینی رحمت الله علیه» در مورد ایشان و از آن جمله، تعابیر ماندگاری همچون «مصدق مُسلِم نبود» و «اگر مانده بود سیلی بر اسلام می‌زد» و ... تماما اسناد تاریخی مضبوط و غیر قابل انکاری است که با وجود تمامی شیطنت‌های صورت گرفته در باب «تحریف امام خمینی» در طی ۴۰ سال اخیر، هیچ‌گاه از حافظه تاریخی «پیروان واقعی بنیانگذار جمهوری اسلامی» زدوده نخواهد شد.

«بازرگانِ مصدقی» و به تصویر درآمده در «محاکمه آزادی» نمونه‌ای از «انسان کامل» است. انسانی برخوردار از تمامی کمالات و فضایل. شخصیتی دانشمند و دانشگاهی و در عین حال متدین و مذهبی که برای خدمت به مردم از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌کند! شخصیت بی‌عیب و نقصی که بیش از هر چیز زایده تخیل و تصور عوامل تولید «محاکمه آزادی» است و با نگاه گزینشی به تاریخ تهیه و تولید شده است. زیرا به اعتراف مستندات تاریخی متعدد و متکثر، «مهندس مهدی بازرگان» به لحاظ سیاسی شخصیتی کاملا لجوج بود. شخصیتی کاملا «سکولار» و البته به شدت متدین و که «قرآن» را متنی برای هدایت اخلاقی و تزکیه انسان معرفی می‌کرد و نه دفتر علوم تجربی یا ابزار «سیاست‌ورزی» و از این جهت به جای تفسیرهای سخت‌گیرانه، بر مسئولیت‌پذیری، آزادی انسان و رسالت اخلاقی دین تأکید داشت و معتقد بود «دین» باید از «قدرت» فاصله بگیرد تا نقش «هدایتی و اخلاقی» خود را حفظ کند. همین «قرائت هرمنوتیکی مهندس مهدی بازرگان از قرآن» بود که اسباب انحراف بخشی از جوانان انقلابی در قالب «سازمان مجاهدین خلق» گردید. سازمانی از میان گروهی از فعالان مذهبیِ جوان شکل گرفت که بسیاری‌شان پیش‌تر به عنوان «جوانان نهضت آزادی» درآمده بودند و به درستی «مهندس بازرگان» در دوازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طی مقاله‌ای در روزنامه میزان بنویسد: «مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید، در سال ۱۳۴۳ که در زندان بودیم به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید،..»

انتخاب و جایابی «محاکمه آزادی» در بخش «جایزه شهید آوینی»؛ مصداقی هر چند کوچک از برای شناخت مدل رفتار «شبکه نفوذ فرهنگی» در عرصه «سینمای مستند»!

پس در شرایطی که شگردِ نرم «جریان تحریف» را می‌توان ترجمان دیگری از مفهوم «فتنه» در ادبیات دینی در نظر گرفت؛ «محاکمه آزادی» سعی دارد تا با تحریف تاریخ و نگاه گزینشی به واقعیت‌های تاریخی، از مشی و مرام «بازرگانِ مصدقی» در حد بضاعت خود قاب گرفته و او را به عنوان الگویی الهام بخش از یک «سکولار مذهبی» و نظریه پرداز «وفاق ملی» در ذهن مخاطبان خود جاسازی نماید و با حضور در «جایزه شهید آوینی» این روایت مخدوش را به تفکر برآمده از «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» پیوند زند و این در حالی است که «جایزه شهید آوینی» عنوان یکی از بخش‌های متفاوت از مسابقه سینمای ایران و در پیرامون «جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» است که مزین به نام «سید شهدای اهل قلم» شهید والامقام «سید مرتضی آوینی» شده و هر سال سه تندیس طلایی، نقره‌ای و برنزی را به مستندهای منتخبی اهدا می‌نماید که متاثر از نوع نگاه این شهید والا مقام به عرصه سینمای مستند و برای عمق دادن به روایت‌های حقیقی برآمده از تفکر انقلاب اسلامی تولید شده است. جایزه‌ای که به سبب رویکرد متمایز خود در توجه متمرکز بر تولیدات «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» و با وجود حاشیه نشینی در «سینما حقیقت»، توانست به سرعت در جایگاه یکی از بخش‌های مهم «جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» قرار گیرد و با وجود آنکه ایده برگزاری حاشیه‌ای آن به سال ۱۳۸۵ و تقریبا هم‌زمان با احیای «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» و شاید هم برای به حاشیه راندن تولیدات فرهنگی انقلاب اسلامی در انزوای این جایزه برمی گشت اما توانست از همان ابتدا خود را به عنوان یک بخش مهم جلوه دهد و مورد توجه مستندسازان دغدغه‌مند و حق‌گو واقع شود.

پس اگر چه «سازمان سینمایی» و بالاخص «شورای پروانه نمایش آثار غیرسینمایی این سازمان» باید پاسخگو باشد که چگونه در شرایطی که «امام خامنه‌ای» به صراحت هرچه تمام «جریانِ تحریف» را ذیل «جنگ اراده‌ها» تعریف و می‌فرمایند «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصه جنگ اراده‌ها است»؛ حالا چنین اثر تحریفی واضحی امکان انتشار و حضور در فضای رسانه‌ای کشور ا پیدا نموده و مهم‌تر آنکه متولیان «نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران» و بالاخص هیات انتخاب «جایزه شهید آوینی» با کدام عقل و منطقی رضایت به حضور و رقابت این اثر تحریفی آشکاری در «سینما حقیقت» داده‌اند!

در پایان باید تاکید نمود که حضور در بخش «جایزه شهید آوینی» فرصتی مغتنم برای تولیدات تحریفی و مجعولی همچون «محاکمه آزادی» است تا در پرتو آن بتواند مجموعه‌ای از اکاذیب و تحریف‌های تاریخی را به خورد مخاطبان آثار و تولیدات عرضه شده در «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» بدهند. مخاطبانی که با تصویری از «سید مرتضی آوینی» و روایت او از «حقیقت انقلاب اسلامی» پذیرای آثار این بخش در ادورا مختلف از «سینما حقیقت» بوده‌اند و از این جهت است که انتخاب و جایابی «محاکمه آزادی» در بخش «جایزه شهید آوینی» را می‌توان به عنوان مدلی از رفتار «شبکه نفوذ فرهنگی» در عرصه فرهنگی و هنری کشور قلمداد نمود. مصداقی هر چند کوچک، اما بسیار شفاف که به وضوح حرکت خزنده «جریان معارض انقلاب اسلامی» برای پیگیری خط التقاط در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و تهی‌سازی ساختارهای برآمده از تفکر انقلاب اسلامی را عریان می‌سازد.

انتخاب و جایابی «محاکمه آزادی» در بخش «جایزه شهید آوینی»؛ مصداقی هر چند کوچک از برای شناخت مدل رفتار «شبکه نفوذ فرهنگی» در عرصه «سینمای مستند»!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.